واکسن 4 ماهگی
امروز برای من و بهراد عزیزم روز سختی است چون دقیقاً 2 ساعت پیش واکسن 4 ماهگی پسرمو رفتیم مرکز بهداشت زدیم من شاهد این صحنه خیلی سخت بود پسرم وقتی روی تخت خوابید داشت میخندید ولی خبر نداشت که کمتر از چند ثانیه قراره درد بکشه وقتی دیدم پسرم یهو لبخند از لبانش رفت و درد را با تمام وجودش احساس کرد اشک در چشمانم اومد ولی خودمو کنترل کردم.اینم عکس پسرم بعد از دو ساعت که از زدن واکسنش میگذره ...
نویسنده :
یه مامان که عاشق پسرشه
10:11